۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

پيش به سوي ايفلاي 2010


چمدانم را كمابيش بسته‌ام، نيمي‌اش كاغذ است و كاتالوگ،‌ سي‌دي، دوربين، .... فردا تهران را به مقصد گوتنبرگ ترك مي‌كنم. اضطراب آغشته به هيجان، توصيف خوبي است براي حسي كه اكنون دارم. از حالا مي‌دانم كه تجربه علمي و غيرعلمي بزرگي پيش رو دارم، فرصتي كه بايد تا مي‌توانم از آن بهره بگيرم براي مشاهده، دانستن و درك كردن، ارتباط برقرار كردن، حتا پيدا كردن دوستاني از سراسر جهان كه در حيطه‌هاي كاري مشابه حيطه‌هاي كاري پژوهشگاهي كه دارم نيمي از روزم را در آن زندگي مي‌كنم، مشغول هستند. راستي چتر را فراموش نكنم، هواي گوتنبرگ باراني است. بايد جالب باشد مسافرت از مرداد تهران به خنكاي بهاري گوتنبرگ و نوعي مسافرت در زمان؛بعد از شش ساعت پرواز ساعت 5 بعدازظهر به وقت خودمان به گوتنبرگ مي‌رسم درحالي كه زمان به وقت محلي 2 و نيم بعدازظهر است، انگاري دو و نيم ساعت در زمان عقب رفته باشيم.
اگر مي‌خواهيد كمي با من همراه بشويد، درباره‌ي گوتنبرگ،. دومين شهر بزرگ سوئد و شهر تعداد زيادي دانشجو كه در دو دانشگاه بزرگ گوتنبرگ و چالمرز مشغول تحصيل هستند، بخوانيد.
بلاخره تقويم كاري من و همكار و همسفر گوتنبرگ آقاي مهندس جلالي‌منش نهايي شد، البته هنوز در ميان انتخاب‌ها برنامه‌هاي مختلفي وجود دارد تا دستمان براي انتخاب برنامه‌هاي مرتبط با پژوهشگاه بازتر باشد.
پيش از رفتن جا دارد از همكاران و دوستان زيادي صميمانه سپاس‌گزاري كنم؛ از آقاي دكتر سيد اميد فاطمي، ‌رئيس محترم پژوهشگاه كه از ايده خوب حضور نماينده‌گان پژوهشگاه در گردهم‌آيي حرفه‌اي ايفلا حمايت كردند.
از مدير محترم روابط عمومي و امور بين‌الملل، جناب آقاي رزمي كه در آماده كردن امورات پيش از كنفرانس صميمانه ياري‌ام رساندند و خانم محدثه دخت‌عصمتي كه در پي‌گيري كارها به من لطف داشتند.
از معاون محترم امور اداري و مالي،‌ آقاي دكتر كاظمي كه بحث‌هاي مالي سفر را با محدوديت زماني‌اي كه داشتيم،  سامان دادند و جناب آقاي خالقيان كه با دقت و لطف زيادشان همه امور مالي را راست و ريست كردند.
از دوستان و همكارانم خانم ناديا حاجي‌عزيزي و خانم شيما مرادي، نمايندگان سال پيش پژوهشگاه در ايفلا كه تجربه‌هاي سال گذشته خود را به من منتقل كردند. جلسه‌هاي مشورتي با خانم حاجي‌عزيزي راهنمايي‌هاي اي‌ميلي خانم مرادي واقعا در برنامه‌ريزي براي كنفرانس ياري‌ام رساند.
از همكار بسيار خوبم خانم فرانك سلجوقي كه راه به راه بي‌نهايت بهشان زحمت دادم و با اعتماد و آرامش خيلي از كارهاي ريز و درشت را به ايشان سپردم.
از خانم مرضيه حسين‌پور، همكار كتابدار خوب و توانمندم كه با طبي خاطر بار كارهاي پايگاه وب‌ پژوهشگاه را در مدتي كه مشغول برنامه‌ريزي براي سفر بودم، بر دوششان نهادم.
اميدوارم در طول سفر از پيشنهادها و نظرهاي خوانندگان وبلاگ به ويژه همكارانم در پژوهشگاه بهره‌مند بشوم. و اميدوارم نماينده‌ي خوبي از ايران داك در ايفلاي 2010 باشم.


هیچ نظری موجود نیست: