۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

بازگشت


گردهم آیی ایفلا 2010 روز گذشته (15 آگوست برابر با 25 مردادماه) بعد از نزدیک به یک هفته بلاخره پایان یافت. شمار شرکت کنندگان روز آخر گردهم ایی به طور محسوسی کاهش پیدا کرده بود، به طوری که چهره شهر به ویژه حوالی  خیابان کورس واگن، محل برگزاری گردهم آیی تغییر کرده بود و دیگر از زنان و مردانی که پیر و جوان زن و مرد با رنگ پوست های متفاوت و لباس های متنوع کارت شناسایی ایفلا را بر گردن آویخته بودند، کمتر خبری بود. در روزهای آخر حضور در نمایشگاه و شرکت در نشست های متنوع فرصت کمتری برایم گذاشت که بتوانم مفصل درباره گردهم آیی بنویسم. اما قصد دارم کار این وبلاگ را با به پایان رسیدن همایش به پایان نبرم و نوشتن از تجربه های شرکت در گردهم آیی را ادامه بدهم. جمع بندی کنونی ام از این گردهم آیی این است که اگر فرد یا سازمانی بخواهند بهترین بهره را از طیف گسترده برنامه های آن ببرند، لازم است هدف گذاری دقیق و دستور کار مشخص داشته باشند. موضوعات متلابه و بحث های مورد علاقه شان برایشان روشن باشد.
راستی گوتنبرگ را برای بازگشت به ایران به مقصد استکلهم ترک کرده ام، فردا دوستی بازدید از دانشگاه استکهلم و چند کتابخانه بزرگ شهر را برایم برنامه ریزی کرده است. دلم واقعا برای خانه تنگ شده است. ذهنم پر از داده است از مشاهده هایی که این روزها انجام دادم، زمان می خواهم برای دسته بندی، تحلیل و جمع بندی داده ها، حس ها، درک ها و مشاهده ها.
گزارش های غیررسمی و خلاصه ام درباره ایفلا در این وبلاگ ادامه خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست: